در این مقاله سعی ما بر این است که به تشریح صورتها در هنر نگارگری ایران بپردازیم مطالب انتخاب شده برگرفته از کتاب رموز نهفته در نگارگری نوشته ی خلج امیر حسینی می باشد .
در نقاشی های ایرانی صورتهایی را می بینیم که با تناسب صورتهای واقعی تفاوت فاحشی دارند چشم ها به یکدیگر نزدیک تر از فاصله ی واقعی لب ها کوچکتر گوش ها بالاتر و قاب صورت بر روی خطوط اسلیمی سوار است ولی آیا هنرمند نگارگر که با چنین چیره دستی صورت های ظریف و زیبا را تصویر کرده قادر نبوده تناسب ها را رعایت کند ؟! و یا در ورای صورت هایی این چنین رموزی نهفته است ؟
در هنر نگارگری هر یک از اجزای صورت در نزد هنرمندان پاک چشم و ظریف طبع معنای خاصی دارد .
آنها از دیر باز ابروی زیبارویان را به شکل به هم پیوسته می پسندیده اند و آن را به پرنده و اغلب کلاغی سیاه تشبیه می کرده اند که بر تارک صورت در حال پرواز است و با رقص و تموج بال های کشیده خود دل را به صید شکار خویش می افکند .
چشم نیز به نرگس بینا تشبیه می شد که اگر خماری و بادامی شکل بود در نزد مردم بهترین و محبوب ترین حالت خود را داشت . شیرین کلامان و نازک خیالان چشم و ابرو را به کلاغی که هماره در پی شکار بادام تر است ولی به ربودن آن نائل نمی شوند تشبیه می کرده اند .
لب نیز علاوه بر ملاحت و کوچکی خوشایند خود در نظر اهل ذوق از جایگاهی بس ویژه برخوردار است چرا که معرف یار سیما رویی است که علاوه بر زیبایی باهوش و موشکاف است . فرو رفتگی و نیش های لب نیز به چاه قند و شکر تعبیر شده اند . این گونه است که هنر ایرانی تمام حس های پاک موجود در آدمی را تحریک می کند .
کشیدگی و کوچکی بینی مقبول طبع زیباپرستان بوده و منفذهای کوچکی که به عنوان سوراخ بینی در نقاشی های خود تعبیه می کردند حاکی از ظرافت و شکنندگی چهره های ترسیمی آنهاست . چراکه بینی بخش عمده ای از صورت را اشغال کرده و اگر کوچک و کم حجم ترسیم شود ملاحت و فریبایی خاصی به صورت می دهد موهای مجعد و سلسله وار از خصیصه های صورتک های نقاشی ایرانی است . پیچ و تاب ها دل عاشق را با کش و قوس های موزون خود همراه می سازد و به التهاب وا می دارد . در هنر و ادبیات ایرانی موی معشوق رشته ایست که عاشق را به خود متصل می کند .
در شاهنامه فردوسی قصه ی اولین عشق میان زال و رودابه است . هنگامی که زال دستان ، نیمه شبی با خواهش و نیاز بر درگاه رودابه ظاهر می شود و خود را در زمین و معشوقه را در آسمان می بیند رودابه چاره ای نمی بیند مگر اینکه موی بلند خویش را به سمت پایین روانه کند و زال با این ترفند خود را به سمت رودابه کشاند . در آثار نگارگری نیز موهای در دست باد و در تموج معشوق با دلفریبی های خود عاشق را به سوی خویشتن دعوت می کنند . موهایی که نماد واقعی عشقند و حتی شبیه تر از آنها به عشقه چیز دیگری نیست .
همچنین چهره های عاری از ریش و سبیل در بیشتر مواقع حاکی از نشاط و شور و زیبایی جوانی است و گاهی اشاره به ناپختگی و عامی بودن شخص مورد نظر و گاهی از محاسن شخصیتها می توان فهمید مقام کدام حکیم و دانشمند فراتر است از دیگری .
منبع : سایت مینیاتور