پس از تعلیم گرفتن ازهنرورانی بزرگ ، چون حاج میرزا آقا امامی و استاد عیسی بهادری و گذراندن دوره هنرستان هنرهای زیبا به اروپا رفت و چندین سال به مطالعه و کار در موزه ها مشغول شد. منتقدان و هنرشناسان بزرگ جهان هنر ، او را مورد بررسی و تحسین قرار داده اند و تابلوهای او در موزه های معتبر دنیا جای گرفته است. استاد فرشچیان در نقاشی ایران صاحب سبک و مکتب خاص است . مکتب استاد فرشچیان تلفیق نگارگری سنتی برگرفته از مکتب صفویه و برخی آموزه ها و شیوه های هنری اروپایی است. نکته چشمگیر قضیه این است که او با بهره گیری از مفاهیم ذهنی و مضامین ادبی اما مستقل از ادبیات و شعر، از نوآوری و پیمودن راههای قبلا تجربه نشده در کار خود همواره غافل نبوده است.
- استاد لطفا برایمان بگویید از چند سالگی شروع به فعالیت نمودید آیا طرحهایتان را نگه داشته اید از کجا مشق می کردید و آیا ایرادات کارتان را می گفتند ؟
از پنج - شش سالگی شروع به کار کردم. بله، طرحهای کودکیام را دارم. در اصفهان یک نصف اتاق کوچک که اتاق کار من بود بیشتر از نصف آن پر از طراحی بود. بدون آنکه بخواهم از آنها خوب نگهداری کنم، مقداری از آنها در بنایی از بین رفت، مقداری هم در انباری هست که باید دربیاورم. هم از کاشیکاریهای اصفهان، هم از معلمان و استادهایم سرمشق گرفتهام. اما رویهم رفته زیاد از استاد تعلیم نگرفتم. شخصا جستوجو کردم و خودم خلق و طراحی کردم. بعد به استادم نشان میدادم و استاد من در کار دست نمیبرد. میگفت این خوب نیست و اگر میپرسیدم چرا، میگفت کاشیکاری را باید بروی با اصلش مقایسه کنی. صد در صد اشکال را میگفتند و بعد میگفتند با اصلش مقایسه کن. میرفتم مسجد شیخلطفا.... صبح تا عصر طراحی میکردم. مداد میزدم، زغال میزدم یا در عالیقاپو و مسجد امام کار میکردم. عصر که میبردم استاد ببیند، یکییکی قلم دست نمیگرفت بگوید اینجا درست است. همیشه میگفت این خوب نیست، این بد است. فقط هم یک بار میگفت.
برایتان خود اساتید تصحیح نمی کردند ؟
نه. این شیوه خیلی خوب بود و به مراتب بهتر از این بود که استاد بخواهد برایم تصحیح کند. آموزش من وقتی تکمیل شد که خودم رفتم و درباره حرفهای استادم کنکاش و تحقیق کردم. استادم آقای بهادری استاد بزرگی در تاریخ هنر ایران بود و ما مثل ایشان اصلا نداشتیم. اگر حرفی میزد کلام صحیحی بود و وقتی میرفتم کار میکردم میدیدم که واقعا چرا درست نیست. دائما میآموختم و یاد میگرفتم. وقتی میآموختم در ذهنم ثبت میشد. به مراتب بهتر از این بود که استاد روی آن برایم قلم بگیرد.
ولی الان قلم میگیرند! و استادها فوت آخر را یاد نمیدهندو شیوه آموزش وخیم است!
بله، برای این است که به نظر من الان هنرجویان باید تحقیق کنند و قانع نباشند. من زمانی که در اصفهان بودم منابع زیادی در اختیارم نبود. فقط همین مساجد و ابنیه بود. بعد رفتم اروپا در اتریش و ۷ سال در وین درس خواندم. من از بزرگترین استاد این فن، آن را یاد گرفتم و او به من آموخت باید چه کار کنم. اتفاقا من بعدها آن زمانی که فرصت و مجالی بود که البته الان مجالم کم شده، به برخی از دوستان خودم که تذهیب کار میکردند میگفتم یواشکی و بدون آنکه کسی بفهمد بیایید، کارهایتان را به من نشان دهید تا بگویم اشکال کارتان کجاست. گاهی میبینم کتابهایی چاپ شده درمورد طراحی قالی یا گل و بته که سراسر ایراد و اشکال است و وقتی نگاه میکنیم متوجه میشویم که واقعا طرحهای بیعیب در آن نیست. این به نظر من بدآموزی است و صحیح نیست هنرجوها از روی آن کار کنند. ظلم بزرگتری هم که زمانی به هنرهای اصیل ایرانی کردند این بود که آن را زیر سلطه صنایعدستی بردند. آخر نقاشی ایرانی خودش یک هویت و شناسنامه فرهنگ ایرانی است. چطور به خود جرات دادند و آن را زیر سیطره صنایع دستی بردند؟
چرا از ایران رفتید آیا با اعتراض ایران را ترک کردید ؟
من همیشه روح و ذهن و جسمم در ایران است. شاید فیزیکی آنجا باشم اما روح من اینجاست. به نظرم سرنوشت آدمی دست خودش نیست. ما اسیر فرمان الهی و سرنوشت و تقدیر خودمان هستیم. من هم به حقیقت آنجا که هستم بیشتر میتوانم به مملکت و هنرمان خدمت کنم تا اگر در اینجا باشم. در اینجا کسی گوش به حرف آدم نمیدهد. پس آدم باید بگوید خداحافظ شما و سرش را بیندازد و برود. نه، به قربان صدقه . مگر میشود اعتراض کنم؟ خیلی با احترام و استدلال، دلیل و منطق برایشان آوردم و گفتم واقعا راه و رسمش این نیست. چهار - پنج تا آدم فهیم بیایند تحقیق کنند ببینند آیا من راست میگویم یا این وضعی که دارد پیش میرود درست است. نکته دیگری هم هست در آمریکا نمایشگاهی بود. دو - سه روز بعد از آن بنا بود به ایران بیایم. به طرف غرفهای میرفتم که دیدم یکی از پشت سر من را گرفت و با احترام خیلی زیادی روبوسی کرد و گفت من در آسمان دنبالتان میگشتم و روی زمین پیدایتان کردم، با ایران تماس گرفتم و نتوانستم پیدایتان کنم و این حرفها. گفت چند وقت است اینجا هستید؟ گفتم ده - بیست روزی هست که آمدم پسرم را ببینم و بعد به ایران برگردم. گفت نه شما را به خدا این کار را نکنید.گفت من در یک شرکت طراحی ساختمان مشغول به کار هستم و فلان سمت را دارم. برای طاق و دیوار دو ساختمان بزرگ در منهتن نیویورک میخواهند نقاشی درست کنند. به چند نقاش آمریکایی و ژاپنی نمونه و سفارش دادند اما هیچکدام نتوانستند این کار را انجام دهند، مطمئن هستم شما میتوانید. با هر شرایطی که بخواهید اگر میشود این را برای آنها تهیه کنید. ناچار شدم و گفتم باشد. بلیتم را عقب انداختم و چند طرح برایشان تهیه کردم و اتفاقا قبول شد. چند کار نقاشی برای دیوار و طاق آنجا انجام دادم که الان هست و همه میروند میبینند. این است که دست خودم نیست و همان بود که من را نگه داشت و وقتی برگشتم، دیدم که آدم دلش میخواهد اینجا کاری انجام دهد، دانشکدههای هنری اصیل ایرانی و اسلامی برقرار شود، اما اصلا کسی گوش نمیدهد. نه اینکه نخواهند، آنقدر مشغله کاری دارند و مجال فکر کردن و اندیشیدن برایشان فوقالعاده کم است که نمیشود.
استاد گوشه ای از فعالیتهای خود در ارتباط با هنر نگارگری، خصوصا نقاشی ایرانی در خارج از کشور اشاره بفرمائید.
تا آنجا که به یاد دارم ، در گذشته و حال سعی ام بر این بوده که هنر نقاشی اصیل ایرانی را به دنیا بشناسانم. این هنر ، از جمله هنرهایی است که تا کنون آنچنان که باید، حقش ادا نشده و بیشتر، منقدین و هنرشناسان خارجی هستند که هنر عظیم نقاشی ایرانی را نقد و بررسی کرده و در کتابها نگاشته اند. من به سهم خود با برگزاری نمایشگاههایی در نقاط مختلف دنیا ، سعی کرده ام حتی المقدور این هنر و اصالت فرهنگی را در حد توان خود به افردی که علاقمند به شناخت آن هستند بشناسانم . علاوه بر نمایشگاهها، اخیرا کتابی نیز از آثار من در آلمان چاپ شده است. این کتاب را یونسکو جزء آثار برگزیده خود ارائه داده و بزرگترین منتقد نقاشی دنیا "پروفسور استوارت کاریولش" که در نقاشی ایرانی و اسلامی دارای اعتبار ویژه ای می باشد، بر این کتاب نقد نوشته است . این کتاب از سوی موزه "ویکتوریا آلبرت " لندن و مدیر کل یونسکو به اکثر موزه ها، کلکسیونها ، کتابخانه های بزرگ دنیا و کتابخانه های شخصی کسانی که به کتب هنری علاقه نشان می دهند ارسال شده و مورد استقبال آن علاقمندان قرار گرفته است.
- استاد با توجه به اینکه مدتی است در خارج از کشور اقامت دارید، برداشت مردم جهان را ، درباره هنر ملی و اسلامی ما چگونه می بینید؟
همانطور که صورت اشخاص در تمام دنیا با هم فرق می کند، سجایای اخلاقی و سلیقه های آنها نیز با یکدیگر متفاوت است. ممکن است یک ایرانی نسبت به هنر نقاشی خودمان بیگانه باشد، اما یک فرد خارجی این هنر را با آغوش باز بپذیرد. در کل باید به این نکته اشاره کنم که در تمام دنیا، برای هنر اصیل ایرانی احترام خاصی قائلند و تحت تاثیر آن قرار می گیرند. به خصوص که هنر نقاشی ایرانی از محتوای عظیم عرفانی نشأت گرفته و بیننده را به اعماق احساس رهنمود می سازد. مردم ملل خارجی وقتی آثار خوب را ببینند و آنها را بشناسند، سخت تحت تاثیر قرار می گیرند. به نظر من ، مهم ایجاد رابطه بین اثر و بیننده است. اگر یک اثر هنری بتواند با تمامی بیننده ها ، در هر کجای دنیا رابطه تنگاتنگ و نزدیک برقرار کند، هر علاقمندی ، آن را پذیرا شده، به خوبی می پذیرد. ما زمانی می توانیم نقاشی خود را در همه جای دنیا اشاعه دهیم که تمام مردم دنیا بتوانند، رابطه نزدیک بین احساس و دید خودشان با اثر هنری ما برقرار سازند. به عبارت دیگر، نقاشی ما باید با بینندگان مختلف دردنیا، غریبه نباشد. در آن صورت این هنر کشش و جذبه ای پیدا می کند که بینندگان بتوانند آن را به خوبی تماشا کنند و زمانی که مورد نقد و بررسی قرار گرفت، محتوای آن در دل و ذهن بیننده بر جای خواهد ماند. من فکر می کنم، در سبکی که دنبال می کنم این رابطه بتواند در حد خوبی بین اثر و بیننده به وجود بیاید. فرق نمی کند چه در ایران و چه در هر گوشه دیگری از دنیا.من تاکنون نتایج سودمندی را در این خصوص به دست آورده ام. سبکی که من دنبال می کنم، در عین حال که اصالت نقاشی ایرانی را دارد، با مردم دیگر ملل نیز بیگانگی ندارد.
استاد موقعیت کنونی هنرهای ملی واسلامی ما را چگونه ارزیابی می کنید؟
در ایران که خوشبختانه مورد استقبال عموم قرار گرفته است و با وجود دانشکده های در حال تأسیس یا تأسیس شده، جوانها به تدریج متوجه این سبک و مکتب شده، به آن روی آورده اند. من امیدوارم این مکتب بتواند در همه جای ایران و در تمام دانشکده های آن تعمیم پیدا کند و همه افراد با علاقمندی و پشتکار تمام، این راه را ادامه دهند. وقتی در دوره های مختلف دقت کنیم و هنر ایران را با هنرکشورهای مشرق زمین، مثل چین ، ژاپن و غیره مقایسه نماییم ، درمی یابیم که در هنر ایران ، سبکها، مکتبها، ایده ها و عقایدی وجود دارد که خود هنرمندان به آن پرداخته اند ، در حالیکه در چین ، ژاپن و دیگر ممالک، بیشتر تداوم برقرار است. یک نقاش چینی هر راه و روشی را که دنبال کند – چه پیرو نقاشی نو باشد، چه پیرو نقاشی مکتب قدیم – اصالت هنر چینی در کارهای او به خوبی مشهود است، اما ما در برشهای مختلفی از تاریخ، حالتهای متفاوتی را در نقاشی خود شاهد بوده ایم. حتی بعضی از آثار، نشان نمی دهند که نقاشی ایران است یا اروپایی یا آمریکایی با ... . بالطبع آن آثار نمی تواند هویت اصیل نقاشی ما را در خود داشته باشد. تصور می کنم که این آثار نتوانند جای درخوری در دنیا برای خود باز نمایند ، چون افردای که در این راه ، در مکانهای مختلف دنیا کار می کنند، قدمهای سریعتری نسبت به ما برداشته اند. من فکر می کنم که اگر نقاشان ایرانی به اصالت خود بازگردند و بتوانند محتوای عمیقی که در فرهنگ خود ما وجود دارد را در آثار خود منعکس کنند، بدون شک به نتایج مفید و مهمی خواهیم رسید. در اینجا به خانواده هایی که دارای فرزندانی مستعد درهنر نقاشی هستند ، توصیه ای می کنم ؛ دیده شده که بعضی می گویند نمی توان از طریق نقاشی زندگی کرد یا اینکه از طریق هنر، نمی توان زندگی روزمره را گذراند! ، بر عکس من معتقدم که اگر خانواده ها متوجه شدند فرزندان آنها (چه پسر و چه دختر) دارای استعداد ویژه ای هستند ، کودکان خود را در راه هنر هدایت کنند. فرزندان را کمک و همراهی نمایند تا آنها نیز بتوانند استعداد خود را به مرحله ظهور برسانند. همانطور که پدرم – رحمه الله علیه – نسبت به علاقه و استعداد من به نقاشی بی اعتنا نبود و من را به انجام کار هنری تشویق می کرد، من خدا را شکر می کنم. در وضع فعلی ، از زندگی هنری خود بسیار راضی هستم. ما اعتقادات بسیار عظیم و اساسی ای در دین و مذهب خود داریم ، می دانیم که خداوند رزاق است و مشیت و روزی اشخاص در ید تصرف اوست و جز خواست الهی ، هیچ زندگی به وجود نمی آید و به کمال نمی رسد. پس وقتی که این نکته را قبول داریم، باید بدانیم که یک کار یا یک شغل به خودی خود نمی تواند برای خود ایجاد اعتبار کند. تنها خداست که می تواند روزی و رزقی را که بر هر بنده ای مقدر است به مشیت خود قرار دهد. باز هم می گویم که خانواده ها باید بچه ها را تشویق کنند به هر هنری که آنها علاقمند هستند. ان شاء ا... که فرزندان آنها به درجات خوب و متعالی خواهند رسید و در فرهنگ آینده مملکت اعتبار و درخشش پرفروغی خواهند داشت.
استاد به نظر شما چگونه با حفظ هویت فرهنگی، هنر ملی ما می تواند با جهان خارج ارتباط برقرار کند؟
ما می توانیم این مسئله را از جهات مختلف مورد بررسی قرار دهیم. آیا ما از لحاظ سبک می خواهیم رابطه برقرار کنیم یا اینکه از طریق اشاعه و رساندن هنر ایران به ممالک مختلف جهان. چنانچه در مکانهای مختلف دنیا مطالعه کنیم، می بینید که آثار مختلف هنری در هر منطقه وضع خاص خود را دارد. به عنوان مثال نقاشی چینی یا صنایع دستی چین ، تنها زمانی توانست در دنیا اشاعه پیدا کند که اولا از لحاظ جنسیت درحد اعلا بود، در ثانی اصالت خود را حفظ کرد.
استاد آینده هنرهای ملی و اسلامی را چگونه می بینید ؟
من آینده هنرهای ملی و اسلامی ایران را بسیار خوب می بینم. چون من هر سال که به ایران می آیم و مطالعه می کنم، می بینم بازگشت خوبی در حیطه هنرهای ایرانی و اسلامی به وجود آمده است. من در سالهاهای قبل که تدریس می کردم، با مشکلات بسیاری مواجه بودم و آن موج نو و حالت غربزدگی بود که در هنر ما به شدت به چشم می خورد اما در حال حاضر می بینیم که با ایجاد نمایشگاهها و افزایش علاقمندی جوانهایی که در این راه قدم گذاشته اند، به تدریج توجه عموم نسبت به هنرهای اصیل اسلامی بیشتر می شود. جای امیدواری است ، امیدوارم با ایجاد دانشکده ها و ایجاد انجمنهای هنری، نقاشی اصیل ایرانی بتواند بیشتر در اذهان عمومی جای خود را باز کرده و خود را ارائه نماید. به فرموده حافظ :
سالهای دل طلب جام جم از ما می کرد و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
ما در فرهنگ و هنر خودمان از اصالت عظیمی برخورداریم وفکر نمی کنم لازم باشد ، دست نیاز به نقاط دیگر دنیا دراز کنیم. آنچه مسلم است، نقاشان و هنرمندان ایرانی که در این راه قدم می گذارند لازم است نسبت به آنچه در دنیا می گذرد، بی اعتنا نباشند، چیزهایی را که در هنر دیگر ممالک جهان است ، یاد بگیرند و در هنر خود مستحیل کنند، نه اینکه هنر خود را در هنر دنیا بی رنگ نمایند.
استاد در انتهای این گفتگو، آیا رهنمودی برای هنرمندان نگارگر و به خصوص جوانان هنرمندی که در راه نقاشی ایرانی تلاش می کنند دارید؟
من تنها چیزی که می توانم بگویم این است: آنچه می تواند ، هنرمندان را به درجه ای رفیعی برساند، اول از همه، ایمان به خداست. اخلاص و ارادت کامل به ذات پاک پروردگار.
هنرمند نگارگر، قلمی که می زند جز در راه رضای او نباید باشد و جز در راه تزکیه نفس و پالایش درون خود نباید حرکتی انجام دهد . هنرمند قبل از اینکه بخواهد یک هنرمند واقعی باشد، باید روح و نفس خود را تزکیه کند و با پشتکار و مطالعه، خصوصا در حال و احوال هنرمندان دیگر، فکر خوبی را ارائه دهد. به نظر من ، هنرمند هیچگاه نباید قبل از انجام کار، به فکر در آمد حاصل از آن باشد. اگر هنرمند خوب کار کند، بدون شک این کار برای او درآمد خوبی به همراه خواهد داشت. در ابتدای کار، نباید فکر کرد که چقدر کار انجام بدهیم که بتواند برای زندگیمان مکفی باشد ، بلکه یک هنرمند باید ایثارگرانه تلاش کند تا ان شاء ا... بتواند موفق شود.
منبع : سایت مینیاتور